خبر شهادت
یکروز که در زمین مشغول کار کردن بودم همسرم را دیدم که فرزند کوچکم همراهش است، چهرة ناراحتی داشت گفتم چه شده است؟ گفت خبر آورده اند که محمدرضا مجروح شده است. نگران شدم، لباسم را عوض کردم و به همسرم گفتم شما به خانه بروید تا من بروم و ببینم چه شده است. به سپاه رفتم و جریان را جویا شدم. گفتند پسرت مجروح شده است. گفتم اگر اتفاق دیگری افتاده است بگویید من آمادگیش را دارم، ولی باز هم چیزی نگفتند. وقتی در حال خارج شدن از ساختمان سپاه بودم بلندگو اعلام کرد فردا تشییع جنازة محمدرضا هادی است. البته نام چند شهید دیگر را نیز اعلام کردند.
ثبت دیدگاه