اولين اعزام
راوی محمد صمدی: اولین باری که پسرم به جبهه رفت هنوز چهارده سالش تمام نشده بود. آنجا او را قبول نکردند و گفتند شما هم کوچک هستی هم باید ابتدا دورة آموزش را طی کنی. محمدرضا از آنجا به کامیاران رفت و سه ماه دورة آموزشی را فراگرفت و سپس به کاشمر رفت. در آن زمان حضرت امام خمینی (قدس) طرح لبیک را مطرح کرده بودند. پسرم پس از اطلاع یافتن از طرح امام بلافاصله به بسیج که تازه تأسیس شده بود رفت و درخواست اعزام به منطقه کرد. مسؤول آنجا به محمدرضا گفته بود شما هنوز کوچک هستی و نمی توانی عازم منطقه شوی. خلاصه با درخواست پسرم مخالفت شده بود. فردای آن روز من نیز همراه پسرم به بسیج رفتم. مسؤول بسیج گفت پسر شما کوچک است. گفتم پسرم ده روز است که از منطقه برگشته است، او سه ماه دورة آموزش را در کامیاران گذرانده است، آن وقت شما می گویید ما نمی توانیم او را ببریم، حضرت امام طرح لبیک را مطرح کرده اند، جبهه ها به جوانانی مانند پسر من نیاز دارد. اکنون موقعش است. مسؤول بسیج وقتی صحبت های مرا شنید گفت بسیار خوب اگر شما راضی هستید ما حرفی نداریم او را اعزام می کنیم. یادم نمی رود محمدرضا از شنیدن این حرف چقدر خوشحال شد و چند روز بعد به جبهه رفت. از آنجا تماس گرفت و گفت پدر اینجا از من تعهدی می خواهند که شش ماه بمانم شما به من اجازه می دهید شش ماه در جبهه باشم؟ گفتم پسرم اگر احساس می کنی به وجودت نیاز است بمان. پسرم برای اولین بار که رفت هفت ماه در جبهه ماند.
ثبت دیدگاه