شناسه: 137937

خواب و روياي ديگران درمورد شهيد

راوی رقیه وکیلی: یادم هست شب 21 ماه رمضان بود و من برای احیاء بیدار مانده بودم چند رکعت نماز نیز برای علی اکبر خواندم بعد از نماز خوابم برد در خواب علی اکبر را دیدم که سرپل صراط ایستاده و از همه آخر تر است و به من گفت بیا تا شما را به آن طرف پل ببرم همراه او راه افتادیم و از پل عبور کردیم از او پرسیدم چرا از همه آخر تر ایستاده بودی؟ گفت : من جلوی صف هستم ولی هر وقت مادر گریه می کند مرا به آخر صف می آورند به مادر بگو اینقدر گریه نکند.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه