شناسه: 138076

عشق به جهاد

راوی رمضانعلی وحیدیان: به خاطر دارم روز بیستم بهمن 65 ، نهار خانه یحیی دعوت بودیم. سفره پهن شد و همگی سر سفره نشسته بودیم. در حال خوردن غذا بودیم که دیدیم یحیی لباس کامل پوشیده است و سرپا ایستاده و آرام و قرار نداشت و هر لحظه می گفت: عجله کنید که سفره جمع شود که من زودتر بروم خدای ناکرده نیروها حرکت نکرده باشند. با توجه به اینکه اعلام کرده بودند ساعت 4 بعدازظهر از جلوی بسیج حرکت می کند ولی ایشان از دو ساعت قبل طاقت نداشت بالاخره هر طوری بود حرکت کرد و رفت و بعد از چند روز که از رفتنش می گذشت خبر آوردند که به درجه رفیع شهادت نائل گشته است .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه