شناسه: 138565

خواب و روياي ديگران درمورد شهيد

راوی زهرا براتی: یک شب خواب دیدم که در یک باغ بسیار بزرگ به دنبال محمد صادق می گردم. سیدی را دیدم و از ایشان سوال کردم شما پسر من را ندیده اید. فرمود: فرزند شما پیش من است خودم از او حفاظت می کنم من آیت الله خمینی هستم شما از این جا بروید سپس گفتم: من مادر محمدصادق هستم اگر می شود یک لیوان آب به من بدهید آب را به من داد و گفت: از باغ خارج شوید در همان لحظه از خواب بیدار شدم و با خودم گفتم: پسرم جای خوبی زندگی می کند و با امام خمینی مهشور است.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه