شناسه: 138566

امر به معروف و نهي از منکر

راوی محمد حسین نیرومند: به خاطر دارم زمانیکه بچه بودم و سن و سال کمی داشتم، یک روز به اتفاق چند تن از دوستانم به باغ یکی از همسایه رفته بودیم و مقداری میوه از آنجا برداشتیم و خوردیم. شهید که برادر بزرگترم بود از این موضوع با خبر شد و هنگامیکه به خانه آمدم دست و پاهایم را بست و با کمر بند کتکم زد و گفت: چرا بدون اجازه از باغ همسایه میوه خوردی این کار حرام است و حتما باید با اجازه طرف، این کار را انجام دهی. که از آن به بعد دیگر این کار را نکردم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه