شناسه: 138717

خاطرات بعد از مجروحيت

راوی محمد رحیم نوروزیان: در عملیات رمضان در حالی آن کبوتر خونین بال را دیدم که بر اثر اصابت ترکش خمپاره زخمی شده بود در آن لحظات آتش سنگین بعثی ها باعث شده بود که تعدادی از نیروها در میدان مین داخل کانال جلوی دژ مستحکم عراقی ها زمینگیر شده بودند شهید در حالی که بی سیم بر پشتش بود و قدری متعجب از زود زخمی شدن خود ولی همچنان امیدوار به پیروزی رزمندگان و متکی به عنایت حق و مصمم برای ادامه کار گفت زخم را پانسمان کن. زخمش را پانسمان کردم و او را تشویق کردم تا به عقب برگردد اما او مصمم تر از قبل به جلو حرکت کرد و دیگر او را ندیدم تا ارتفاعات هزار قله در سلیمانیه عراق که همچنان بی سیم بر پشتش ، ولی حالا سر حال و سرزنده او را ملاقات کردم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه