اطاعت از فرماندهي
راوی مهدی نوری: یک شب در شلمچه سپاه از ما خاکریز خواست و ما پس از توجیه بولدوزرها سایر وسایل را بردیم در حالیکه بدون نیروهای تأمین بودیم در این هنگام دیدیم که در میان عراقی ها هستیم آنها هم گمان نمی کردند که ما ایرانی و اینقدر لجوج هستیم لذا توجهی به ما نمی کردند من برگشتم و به برادران سپاه گفتم بابا اینها عراقی هستند اشتباه شده است برادر سپاهی گفت آقا اینجا شلمچه است و جنگ وخاکریز برو کارت را بکن که رزمندگان باید در صبحگاه فردا پشت خاکریز مستقر شوند چند نفر نیروی تأمین گرفتیم و به موضع تعیین شده آمدیم همان شب عراقی ها در حال تغییرموضع بودند هشتاد نفر که همه آنها توسط نیروهای ما اسیر شدند و حتی یک ماشین جیپ آمد که یک افسر عراقی و راننده اش بود افسر را کشته کلت افسر عراقی را به کمر بستم.
ثبت دیدگاه