خبر شهادت
راوی کوکب جلیلی: یادم هست پسرم علی نوروزی در زمانیکه به جبهه رفته بود نه ماه مفقود الاثر بود و ما خبری از او نداشتیم تا اینکه یکی از همرزمانش به ما گفت: که من شاهد شهادت ایشان بودم و ما آن موقع فهمیدیم که او شهید شده است. یک روز که ما سر زمین های کشاورزی کار می کردیم پسر برادرم به آنجا آمد و گفت: جنازه ی علی پیدا شده و او را می آورند سریعتر به روستا بیایید. ما هم در راه با همسر او در حال آمدن بودیم و با خود می گفتیم چطوری او را شناسایی کنیم که همسرش گفت: انگشت سبابه ی ایشان ناخن ندارد و ما اینطوری او را شناسایی کردیم.
ثبت دیدگاه