پيش بيني شهادت
یادم می آید یک دفعه غلامرضا به من گفت : که وقتی من شهید شدم صورتم را نمی توانید شناسایی کنید جنازه من را از روی خالی که بر روی انگشت کوچکم هست شناسایی نمایید . و دقیقاً همینطور هم شد . ایشان ار ناحیه صورت مجروح و شهید شده بود و وقتی من رفتم که پیکر مطهرش را ببینم نگذاشتندکه ملحفه را کنار بزنم . و آن شب ایشان به خوابم آمد و گفت : خواهرم دیدی ؟ گفتم : نگذاشتندکه ببینم.
ثبت دیدگاه