شناسه: 139143

اعتقاد به ولايت

راوی بهرام نوباغی: ما درگرگان مشغول کاشتن پنبه بودیم و مادر ابراهیم او را حامله بود و در حیاط خانه نشسته بود که یک سید بزرگوار به پیش او می رود و می گوید شما هرچه بچه آورده اید همه آنها مرده اند ولی این فرزند شما تا دو روز دیگر به دنیا می آید و پسر است اسم او را ابراهیم بگذارید و این بچه یک مریضی سختی می گیرد ولی نترسید خوب می شود و زنده می ماند. درست همان طور که آن سید گفته بود دو روز بعد به دنیا آمد و ما از قرآن استفاده کردیم که اسم او را ابراهیم درآمد. وقتی به شهادت رسید فهمیدیم که آن سید بزرگوار از همان بچگی مهر شهادت را برپیشانی پسرم ابراهیم زده بود.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه