شناسه: 139908

آخرين وداع با خانواده

زمانی که ایرج به مرخصی آمده بود موقع برگشتن به جبهه ما برای وی مقداری خوراکی تهیه کردیم تا در ماشین آنها را بخورد و هنگام سوار شدن به ماشین دید که من ناراحت هستم از ماشین پیاده شد و کمی مرا دلداری داد و با من شوخی کرد و مقداری از آن خوراکی ها را به من داد خوردم و رفت و دیگر برنگشت و شهید شد.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه