شناسه: 140131

احساس مسؤليت

علی آقا چند روز بعد از تولد فرزندش من وچند تن از برادران پاسدار را به منزلش دعوت کرد .ما دیدیم در آن شرایط ( وضع حمل همسرش ومعذوریتهایی که درمنزل داشت) شاید رفتنمان صلاح نباشد.به همین جهت دعوت ایشان را نپذیرفتیم . ولی علی آقا که شادی مضاعفی برای تولد اولین فرزندش داشت ، اصرار می کرد ما در همان ایام خدمتشان برسیم . به هر حال یک جعبه شیرینی تدارک دیدیم و به منزلش رفتیم .چند دقیقه ای از ورود ما نگذشته بود که ایشان فرزند چند روزه را آورد وبه ما نشان داد.ودر حالی که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید گفت : هدف اصلی من از دعوت کردن شما این بود که با تولد اولین فرزندم وهمچنین دعوت از برادران خوب الهی منزلمان با میمنت وپربرکت شود وبا این کارش به ما نشان داد حتی دعوت کردن ما به منزلش هم از نظر فکروعقیده خودش یک کار با نیت وبا اخلاص بود که انجام داد.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه