شناسه: 140942

اولين اعزام

راوی مریم میری : یادم هست زمانیکه برادرم قصد داشت تا برای اولین بار به جبهه برود از او خواستم که به جبهه نرود چون ساختمان تازه ساز داشت و هنوز کامل نشده بود و همسرش نیز باردار بود و چیزی تا فارغ شدن او نمانده بود . او گفت : وقتی شما و پدر و مادر از خانواده ام مواظبت می کنید من با خاطر راحت به جبهه می روم و هیچگونه احساس کمبود نسبت به خانه و همسرم حس نمی کنم . شما هم به من قول بده که زن و فرزندم را تنها نگذاری سپس خداحافظی کرد و رفت و در همان دفعه اول به شهادت رسید.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه