خاطرات نحوه مجروحيت
یکبار که با هم در عملیات شرکت کرده بودیم ایشان مجروح و بیهوش شد. بعد از اینکه به هوش آمد، امدادگران خواستند او را ببرند و فرماندهان هم اصرار داشتند که ایشان به پشت جبهه برود و بعد از بدست آوردن سلامتی به منطقه برگردد.ولی ایشان گفت:این امر را برای خودش ضروری نمی بیند و به وجودش در اینجا احتیاج است و با اصرار ماند و عملیات را ادامه داد .
ثبت دیدگاه