شناسه: 141508

پيش بيني شهادت

راوی حسن دهقان: یک شب قبل از عملیات کربلای 5 در منطقه برونسی(پادگان اهواز) جمع شدیم و منتظر اتوبوسها بودیم که ما را به دژ خرمشهر منتقل کنند. در همین هنگام یکی از بچه ها بلند شد و یک کیسه نایلونی برداشت. وگفت هرکس صدقه ای دارد نذری نیازی دارد داخل نایلون بریزد. و همینطور دور می زد و هر کس با توجه به مقدار نذر و نیازیش مقداری پول می ریخت تا اینکه به من و برادر مهرداد رسید. من مقداری اندک پول انداختم و بعد از من برادر مهرداد هر چه پول داخل جیبش بود درآورد و داخل کیسه انداخت گفتم سید جان شما که اینهمه پول دادی بعد از عملیات می خواهی چه کار کنی و موقع برگشت دیگر پول نداری.گفت: من می دانم که بر نخواهم گشت. حالا شما خاطر جمع باش که من به پول نیازی ندارم .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه