خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
راوی علی اکبر ایماندوست: پس از شهادت برادر سیدعلی مهرداد یک شب خواب دیدم در محل شهدای آیسک مردم صحبت از شهید شدن برادر مهرداد را می کنند و د رآنجا منتظر آوردن جنازه شهید بودند و با همان حال گریه و زاری می کردند و به سر و صورت می زدند. من هم تحت تأثیر قرار گرفتم و گریه کردم. وقتی جنازه را آوردند جلو رفتم و پارچه را که کنار زدم دیدم شهید مهرداد زنده است و به من نگاه می کند و می خندد. در همین هنگام برادر مهرداد گفت: من که زنده ام اینها چرا گریه می کنند. در این لحظه به یکباره از خواب بیدار شدم و متوجه شدم که به واقع شهیدان زنده اند.
ثبت دیدگاه