خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
راوی مصطفی ملکی: فرزندم موقع شهادتش پانزده سال بیشتر نداشتند، حمیدرضا برای این که بتواند به جبهه اعزام شود فتوکپی شناسنامه اش را از سال1351 به سال 1348 تغییر داده بود و به جبهه اعزام شده بود بعد از اعزام به جبهه همکار دخترم به نام خانم پارسا به دخترم گفته بودند برادرت حمیدرضا کجاست؟ زیرا من دیشب در ارتباط با ایشان خوابی دیده ام و می خواهم خوابم را برای ایشان تعریف کنم. دخترم به ایشان گفته بودند ایشان اکنون در منطقه هستند خوابتان را برای من تعریف کنید، ایشان گفته بودند دیشب در خواب دیدم زمانی که از منزل خارج شدم یک آقای بسیار بزرگواری به همراه عده ای دیگر که در پشت سر ایشان حرکت می کردند دارند از کوچه رد می شوند، به یکی از آنها گفتم این ها که هستند و این جا چه می کنند؟ بعد او گفت: ایشان امام زمان(عج) هستند و ما هم یاران ایشان هستیم که داریم به همراه ایشان به دیدار شهید حمیدرضا ملکی در منطقه می رویم.
ثبت دیدگاه