عشق شهادت
راوی حسن مروجی: به یاد دارم یک شب حسین در حال خواندن نماز شب بود و با دلی سوخته و گریان با خدای خود راز و نیاز می کرد و از خدا می خواست که پرچم اسلام ناب محمدی(ص) در سرتا سر ممالک برافراشته شود و او را لایق بداند تا در راه اسلام و انقلاب شربت شهادت را بنوشد وقتی که یکی از همرزمانش بنام آقای عیدمحمد حسین پور به شهادت رسید شب های هر جمعه بر سر مزار دوست شهیدش دعای کمیل می خواند تا این که سر انجام به آرزوی دیرینه اش که شهادت بود رسید.
ثبت دیدگاه