شناسه: 144688

شجاعت و شهامت

راوی یزدانیان : به یاد دارم که به اتفاق برادر رضوی و برادر محمودی به پاسگاه یزدان رفته بودیم که همزمان هم درگیری شروع شده بود و چند روز قبل از آن هم یک گلوله ی خمپاره از سمت مرز افغانستان به قسمت مرز ایران آمده بود که همزمان این گلوله را پیگیری کرده بودند و از ایران نمایندهای را دعوت کرده بودند که ایشان هم آمده بود و در همان پاسگاه یزدان بود و نماینده نیروهای شوروی هم از افغانستان آمده بود و آن طرف مرز حضور داشت ما هم در آنجا بودیم که یکی از برادران نیروی انتظامی به ما گفتند : که اگر آنها با خبر شوند که شما پاسدار هستید شما را راه نمی دهند و نمی گذارند که به آن طرف مرز بروید .آن زمان یکی از نیروهای سرباز شوروی درنقطه مشخصی از مرزآمده بود و قرار بود که یکی از سربازهای ماهم به آنجا برود و دو نامه از طرفین را ردو بدل کنند و برگردند. در این فاصله برادر محمودی خیلی تلاش کردند که اگر بشود ما هم به عنوان محافظ همان یک سرهنگ نیروی انتظامی که از تهران آمده بود و نماینده جمهوری اسلامی ایران بود برویم و از آن طرف یک سری اطلاعاتی رابیاوریم بنابراین درمورد این مطلب برادر محمودی خیلی صحبت کردند و من هم به برادر محمودی خیلی اصرار کردم که من هم با شما بیایم ولی فقط منظور شهید محمودی این بود که به آنجا برود و ببیند در آنجا چه اطلاعات و امکاناتی را دارند .در هر حال با مشکلات فراوان بچه های نیروی انتظامی را که می گفتند شما را قبول نمی کند راضی کردیم و نهایتاً سه دست لباس درجه داری از نیروهای انتظامی آن زمان در مرز گرفتیم و به اتفاق برادر محمودی و برادر رضوی و آن سرهنگ نیروی انتظامی که جمعاً ‌چهار نفر می شدیم به سمت پاسگاه نیروهای روسی حرکت کردیم . زمانیکه ما به آنجا رسیدیم ظهر را در آنجا ماندیم و نیروهای شوروی برای نهار ظهر ماگوسفندی را کشتند و ما را برای نهار دعوت کردند که در آنجا باشیم در این فاصله ای که ما تا عصر در آنجا بودیم ، برادر محمودی شاید تا عصر نزدیک به صد مرتبه به بهانه دستشویی که می خواهم به دستشویی بروم در اولین فرصت به داخل اتاقها سرکشی می کرد و به تمام کمدها وفایلها و اطلاعات کامل ساختمان دسترسی پیدا کرد و کانهایی دقیق نفر برها و ضد هوایی ها وتوپها را یادداشت کرد و اطلاعات را برای مجاهدین می برد ومی گفت : مثلاً روسها چه امکاناتی دارند و این امکانات در کجا مستقر هستند حتی برادر محمودی در روسیه چند نفر از این نیروهایی را که تقریباً می توانستند فارسی صحبت کنند را به کناری می کشید و از آنها می پرسید که شما غذا از کجا می آورید و نیروهایتان از کجا تامین می شود و چند نفر سرباز هستید و چند نفرنیروی کادر دارید .در کل برادر محمودی اطلاعاتی از نیروهای روسی گرفته بود که اگر این اطلاعات را از راه دور و طریقهای دیگر می خواستند به دست آورند مدتها طول می کشید ولی محمد تمام این اطلاعات را در عرض نصف روز به دست آورده بود و در اختیار مجاهدین قرار داده بود.برادر محمودی از شجاعت بالایی برخوردار بودند و روحیه شهادت طلبی خاصی داشتند و همیشه و در همه کار پیش قدم بودند .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه