خاطرات جنگی
راوی محمود همت آبادی : من ابتدا حاج حسن محقر را نمی شناختم فقط اسما نامه ی معرفی ایشان را به لشکر ویژه شهدا از آقای امانی گرفتم و زنگ زدم بجنورد به به معاونت نیرو گفتم آقای محقر را بفرستید زمانی که من از مراغه رفتم دفتر فرماندهی و قبل از این که بروم نیروی انسانی به عنوان یک کار خوب و خوشحال کننده به آقای منصوری بدهم برگه ی آقای محقر را نشان بدهم وقتی رفتم آقای منصوری خیلی خوشحال شد که دست بر شانه های من گذاشت گفت احسنت معاونت نیرو می گویند به این برود برگه را بگیرد و بیاید پرسید خودش کجاست گفتم خودش پشت سر می آید که بعدا آمدند لشگر ویژه شهدا که باز اولین برخورد شان با معاونت نیرو بود ما سازماندهی شان کردیم من خودم دست ایشان را گرفتم و بردم به آقای ناصری معرفی کردم دفتر فرماندهی هم قاسم رادمرد بود و ایشان هم می شناخت به ایشان خیلی خوش آمد گویی گفت بعد ما ایشان را بردیم ادوات دیگر ندیدیمش تا جریان عملیات تا می خواستیم بجنبیم ایشان را بشناسیم و توان ایشان را بیشتر در عملیات ببینیم که دیگرخدا خواست و به معشوقش رسید و در اولین عملیات ایشان شهید شد .
ثبت دیدگاه