شناسه: 146836

تعاون و همکاری

به روایت از نرگس اسحاق پور : یک روز خواستیم یک خروس را ذبح کنیم و این زمانی بود که پدر غلامعلی در جبهه بود . غلامعلی به من گفت : همین خروس را ذبح کن و به همراه نان ها و رب هایی که آماده کردی به جبهه بفرست . شاید به دست پدر برسد و اگربه دست پدر هم نرسد چند تا بسیجی بتوانند یک وعده از آن استفاده کنند .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه