علاقه مندی و آرزوها
به روایت از زهرا اسحاق زاده : روزی که خداوند آرزویش را برآورده کرد و فرزندمان به دنیا آمد. غلامعلی گنابادی در پادگان بودند شب که به خانه برگشته بود باران شدیدی می بارید. با توجه به وضعیتی که در خانه داشتیم. علی رغم اصرار زیاد ایشان به خانة پدرشان رفته و خوابیدن. صبح که آمد و مطلع شد که فرزندمان پسر است، گفت:" خدا مرا به آرزویم رساند و اسم پسرمان را مهدی گذاشت."
ثبت دیدگاه