شناسه: 146854

بدون عنوان

برادرشهید:فاصلة مکانی بین ما و گردان پیش آمد. ما مجبور شدیم از گردان جدا شویم. ایشان برای تأمین بچه هایی که برای عملیات جلو می رفتند، در تلاش بودند و قبل از آن اصلاً در پوست خود نمی گنجید و مشخص بود، که در آن شب به آرزوی دیرینه اش که همان شهادت است، خواهند رسید. و من هم همان لحظه که باید بالا سر شهید باشم، نبودم. از پیش بینی هایی که در غیاب ایشان با دوستان می کردیم و حالاتی که می توانستیم در چهره ایشان ببینیم ، شهادت ایشان را دور از ذهن نمی دیدیم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه