تقيد به مسائل شرعي

راوی محمد گرامی: یک روز فرزندم حسین کرامی به نزد من آمد و گفت : پدرجان چون اتاق خالی در منزل داریم اگر صلاح می دانید من آن را برای خودم مرتب کنم و مواقع استراحت و درس خواندن را در آنجا باشم . که هم شما راحت باشید و هم من . به او گفتم : اگر شما می دانید در آنجا راحتر خواهید بود اشکالی ندارد و اطاق کوچکی که در حیاط داشتیم به او دادیم و با کمک مادرش و بچه ها وسایل مورد نیاز را تهیه و اطاق را آماده کرد و کم کم همه وسایلش را تهیه نموده که از این عمل حسین ما متوجه شدیم چقدر نسبت به احکام و دستورات اسلامی مقید است .