خواب و روياي ديگران درمورد شهيد
-یک شب خواب دیدم در جبهه هستیم و در آنجا یک عروسی گرفته اند و یک سیب بسیار بزرگی بود که می خواستم پرت کنم ولی نمی توانستم و بهمن در حالی که تفنگی نیز در دست داشت سیب را از من گرفت و آن را پرتاب کرد .
-یک شب خواب دیدم در جبهه هستیم و در آنجا یک عروسی گرفته اند و یک سیب بسیار بزرگی بود که می خواستم پرت کنم ولی نمی توانستم و بهمن در حالی که تفنگی نیز در دست داشت سیب را از من گرفت و آن را پرتاب کرد .
ثبت دیدگاه