خواب و رویای دیگران در مورد شهادت شهید
به روایت از محمد قربانی : زمانی که برادر شهیدم حسن قربانی در جبهه ها بود ما خانه مان را جهت ساخت و ساز خراب کرده بودیم و همه ما مجبور بودیم در یک اتاق زندگی کنیم و در آنجا بخوابیم. یک شب با جیغ مادرم همگی از خواب پریدیم ، از ایشان پرسیدیم چه شده است ؟ ایشان گفت خواب دیدم که در بارخواب نشسته ام که ناگهانی چراغی مانند نورافکن از جایی که حسن همیشه در آنجا می خوابید روشن شد و به سمت آسمان رفت و دوباره آن نور از آسمان به بارخواب جایی که حسن می خوابید برگشت و خاموش شد که از خواب پریدم ، می ترسم برای حسن اتفاقی افتاده باشد.زمانی که بعد از چند روز خبر شهادت حسن را آوردند فهمیدیم حسن تقریبا در همان ساعات خواب مادرم به شهادت رسیده است.
ثبت دیدگاه