شناسه: 150530

لحظه و نحوه شهادت

به روایت از علی غنایی : در منطقه ی عملیاتی حاج عمران نیروهای عراقی دست به حمله زدند و می خواستند تپه ی شهدا را بگیرند که با یاری خداوند و هماهنگی واتحاد بچه های پر توان ما، نتوانستند نیروهای عراقی حتی یک قدم جلو بیایند بلکه نیروهای ما تمامی دشمنان را کشت و عده ای را نیز اسیر کردند و تمامی نیروهای بزدل صدام را متواری ساختند. بعد از درگیری که حدود یک هفته طول کشید نیروهای عراقی کاملا سرکوب شدند و به لانه های خود خزیدند. بعد از اتمام عملیات و درگیری اطلاع دادند که نیروهای تازه نفس می آیند و شما آماده باشید که برگردید به تیپ، قرار شد به محل سنگر فرماندهی گردان که چتد کیلومتری عقب تر بود برویم که امیر قلی هم در آنجا بود و بی سیم چی گردان بود. به طرف خط حرکت کردیم. وقتی به سنگر فرماندهی رسیدیم در همین فاصله به صورت مثلثی سه عدد خمپاره 120 زده شد که متاسفانه 2 عدد به داخل سنگر خورد. وقتی جلوتر رسیدیم گفتند که همین الان سنگر فرماندهی را زدند. همراه امیر قربانی 5 نفر دیگر هم نیز به شهادت رسیدند . ما شهدا را از زیر آوار در آوردیم و تحویل تعاون تیپ دادیم و بعد با غم و اندوه به تیپ برگشتیم و تقاضای مرخصی کردیم. وقتی که به روستا آمدم بعد از 11 روز جنازه شهید قربانی را به زادگاهش آوردند و در این مدت چون به کسی نمی توانستم چیزی بگویم سختی زیادی را متحمل شدم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه