شناسه: 151865

خاطره شماره 6 - شهید محمدرضا فرهادی

راوی محمد رضا افراخته: شهید محمدرضا فرهادی از دفترچه خاطرات شهید در جبهه: … اینجا (جبهه) حال و هوای دیگری حاکم است گویا به بهشت وارد شده ایم به هر سو که نظر افکنی گروهی مشغول عبادت هستند. از اولین ساعات بامداد صدای زیارت عاشوری ادعیه ماه رمضان و صلوات با نشاط قرآن از همه طرف بلند است وقای اینجا و پشت جبهه را با هم مقایسه می کنیم می بینیم اینجا ؟؟؟ عالم دیگری است. وصیت نامة شهید به همسنگرانش در سنگر مدرسه: خدمت برادران گرامی کلاس دوم برق با درود و سلام به پیشگاه امام زمان (ع) و نایب بر حقش حضرت امام امت و سلام بر شهیدانی که با نثار هستی خویش و گذشتن از همه چیز خویش. هستی را و همه چیز را برای ما به جای گذاشته اند و با سلام گرم ؟؟؟ از صحبت خدمت شما برادران بزگوارم. روزها از پس هم می گذرد و چون باری که زمین را فرسایش می دهد عمر انسان را ؟؟/ می دهد و همچنان به پیش می رود و لحظه ای را ؟؟؟ توقف و ترحّمی نمی کند و این با خود ماست که چون از این ایام استفاده کنیم و تا چه حد … . برادران عزیزم امروز روزی نیست که به همان روال عادی بزندگی خویش ادامه دهیم و کاری به کار هیچکس نداشته باشیم و … و اگر لحظه ای سستی به ؟؟؟ دهیم ذلّت ابری بر ما حاکم خواهد شد و جواب شهیدانی را که همه چیز خویش را به راه اسلام اهداء کرده اند نخواهیم ؟؟؟ بدهیم. برادران ؟؟؟ در هر موقعیت از زمان ببیند مسئولیت شما در برابر جامه اسلامی چیست و آنگاه آنرا انجام اینگونه راهبرد می طلبد. عاقبا در لشکر 21 امام رضا (ع) در اطلاعات و عملیات گردان در حالی که لباس بسیجی بر تن داشت در منطقه عمومی شلمچه در عملیاتی کربلای پنج در تاریخ 3/11/1365 در اثر اصابت ترکش به سر و صورت به لقاء دوست شتافت، جنازه این عزیز پس از اعتقادات به زادگاهش در کنار بقیه یاران و گلهای انقلاب به خاک سپرده شدن. روحش شاد

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه