شناسه: 157818

خاطرات جنگی

بعد از مدتی که نیروی دریایی تی21 امام رضا(ع) تشکیل، سازماندهی و آماده شد، برای عملیات پیروزمندانه بدر آماده می شدیم. نزدیک عید بود و برای مردم هیچ عیدیی بهتر از یک پیروزی نمی توانست باشد. عملیات شروع شد. در این عملیات من و یکی دیگر از برادران، مسئول کل قایقها، تأمین، نگهداری و سازماندهی آنها قبل از عملیات بودیم. ما 20 روز قبل از عملیات به جزیره آمده و در منطقه ای که آن موقع خط اول ما محسوب می شد، مستقر بودیم که در این مدت حتی رنگ حمام را هم ندیدیم به طوری که اگر با آن رنگ و رو و لباس وارد شهر می آمدیم ما را راه نمی دادند و حتی شاید جریمه مان هم می کردند. ما برای هر گروهان تعداد مشخصی قایق عملیاتی آماده کرده بودیم ضمناً یک قایق را برای خود و یکی دیگر از برادران قایم کرده بودم تا دونفری به خط عراقی ها بزنیم ولی به علت کمبود قایق مجبور شدیم قایق را تحویل برادر منصوری بدهیم که آن موقع معاون یگان بودند. برادر منصوری به من قول داد که من را با خود جهت عملیات به خط ببرد. بالأخره در یک قایق فرماندهی من و برادر منصوری و برادر افشار و یک بی سیم چی قرار گرفتیم و پس از شنیدن رمز عملیات حرکت کردیم. قایقها بیس و چهار ساعت در حرکت بودند. ما هدایت نیرو را به عهده داشتیم. بعد از اینکه یک روز از شروع عملیات گذشت من به خاطر اینکه ببینم چند قایق خراب و چند قایق منهدم شده به خط رفتم و در آنجا آمار گرفته و یک قایقی که واقعاً قایقهای جنگی و سواری و پرشی می باشد و از یک شهید بازمانده بود، برداشتم و از آن موقع دیگر همه چیز را ترک کردم، تنها به منطقه می رفتم و برمی گشتم و بعضی وقتها نیز مجروحینی که حالشان خراب بود، به عقب می آوردم اگر هم در منطقه عملیاتی کسی نمی توانست مهمات ببرد، سریع به قول خودم تاکسی تلفنی را برمی داشتم و به منطقه عملیاتی می رفتم. پس از عملیات نیز لباس غواصی می پوشیدم و زیر آب می رفتیم و قایقهایی را که به زیر آب رفته بودند، بیرون می کشیدیم. خلاصه من بعد از عملیات جزو آخرین نفراتی بودم که به عقب می رفتم که پس از 45 روز مشکلات طاقت فرسا و شدت کار در منطقه، به مرخصی کوتاه مدتی رفتیم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه