شناسه: 157843

تلاش و پشتکار

در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان خواهرزاده ام - شهید احمد صمیمی ترک - میهمان ما بود. هنگام افطار مقدار بسیار کمی غذا و یک استکان چای می خوردند و دیگر هرچه اصرار کردیم، چیزی نخورد. وقتی سحر بیدار شدم، دیدم زودتر از ما بیدار شده و مشغول نماز است، سحری را آماده کردیم و صدا زدم که سحری آماده است. امّا ایشان سحری نخورد و ما تعجّب شدیم که ایشان افطاری هم بسیار مختصر خوردند و اکنون سحری هم نمی خورند. ولی ایشان فرمود : برای من همان مقدار که هنگام افطار خوردم کافی است.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه