شناسه: 157851

عشق شهادت

راوی َاحمد صمیمی ترک: به یاد دارم یک مرتبه که فرزندم احمد می خواست به جبهه برود به او گفتم : برایت قرص (دارو ) گذاشته ام ، اگر یک موقع سرماخوردی از این قرصها استفاده کن . ولی احمد قرصها را از ساکش بیرون آورد و گفت : " نه ، این اشتباه بزرگی است ، اگر روضه بخوانید و گریه کنید و آش بدهید ، مامان فایده ندارد ، خواهش می کنم جایی که می روم آش پزی هم پشت سرم نکنی ، گوسفند هم نکشی ، فردا هم نروی و برایم تو رو نیاز بکنی ." من دیگر چیزی نگفتم و او رفت .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه