شناسه: 160011

خبر شهادت

به روایت از حامد شریفی پناه : پسر عمه ام از تهران به بیرجند آمده بود . صبح شنبه ای بود که من داشتم می رفتم مدرسه . ایشان به من گفت بایست تا با هم برویم . در طول راه با هم صحبت می کردیم ایشان به من گفتند که اگر الان به تو بگویم که پدرت شهید شده است چه عکس العملی نشان می دهی . گفتم که من افتخار می کنم که فرزند یکی از شهدا باشم . ایشان تأکید کردند که آیا واقعاً نفرات همین است . گفتم : بله من یک مسلمان هستم و نظرم همین است و خوب ایشان گفت که : بابایت شهید شده است . البته در وهله اول برای من سخت بود ولی با توجه به اعتقاداتم و وعده ای که خداوند در مورد شهدا داده است صبر نمودم .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه