شناسه: 165232

قرآن ونیایش

به روایت از رضا قلی پور : در اواخر عمرش همیشه در حال خواندن ادعیه و نماز های مستحبی بود یک بار که از جاده خاش به سراوان می رفتیم گفت: من داخل همین جاده شهید می شوم . گفتم : نگهدار من پیاده می شوم گفت چرا گفتم : برای اینکه تو می خواهی به خاطر من خودت را به خطر بیندازی گفت: نه بحث بردن شما به سراوان نیست بلکه بحث شهادت من هست که حتماً به وقوع می پیوندد

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه