شناسه: 165242

زیرکی و هوشمندی

به روایت از حسین محمود آبادی : ساعت 4 یا 5 بعد از ظهر بود که شهید رضوی مرا صدا زد نزدیکش رفتم یک صد متری پایینتر ایستاده بود ، گفتم : بله ،‌مهدی آقا . گفت : بیا اینجا یک بنده خدایی را اسیر کرده ام . تعجّب کردم ، گفتم : اسیر از کجا گرفتی . بعد دیدم یک عراقی لاغر که بلوزش را در آورده و سر چوبی کرده بود را اسیر کرده است و آن عراقی هم مدام می گفت : الدخیل الخمینی .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه