وصیت شماره 1 - شهید اسماعیل دهقانی
بسم الله الرحمن الرحيم اين وصيتنامهها انسان را ميلرزاند و بيدار ميکند. ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون هرگز گمان نکنيد کسانيکه در راه خدا کشته شدهاند مردهاند بلکه آنان همواره زندهاند و نزد پروردگارشان روزي ميخورند. اينجانب اسماعيل دهقاني با کمال افتخار راهي را که ائمه اطهار صلوات ا000و سلامه عليه طي کردهاند من هم اين راه را ادامه ميدهم تا شايد فرداي قيامت در محضر مبارک خداوند تبارک و تعالي روسفيد باشم زيرا تنها راه رهائي همين است که پيروان اين بزرگواران باشيم و آنچه را که داريم براي اسلام و در راه قرآن مصرف کنيم و حال ميخواهد جان باشد يا مال و بايد از همه چيز بود و نبود خود بگذريم همچون امام حسين(ع) که همان بچه کوچکش يعني علي اصغر و جوان برومند :علي اکبر را فداي اسلام کرد و خويشتن را نيز در راه اسلام فدا نمودند و در اين راه به شهادت رسيدند تا سرمشقي براي همه شهيدان و شهيد پروران و سرور همه ما باشند لذا وظيفه ما در برابر کربلاي اباعبدا000الحسين(ع) و در برابر جهان کفر روشن شده است تا بايد به نداي عزيز فاطمه در روز عاشورا فرياد زد و فرمود (هل من ناصر ينصرني و هل من معين يعينني) که همواره به گوش حق طلبان ميرسد پاسخ مثبت بدهيم. از مادر عزيزم ميخواهم که در مصيبت من ناله و زاري نکنند هرچند هم که ميدانم اين مصيبت برايشان ناگوار خواهد بود. و از تنها برادرم علي عزيز ميخواهم که در سنگر مدرسه درسش را بخواند و انشاءالله وقتي بزرگ شد راهم را ادامه بدهد و براي آخرين بار از پدر و کنم که به دلم اين آرزو ماند. من الله التوفيق «السلام عليکم و رحمت الله و برکاته» امضاء :شهيد در راه حق محمد اسماعيل دوستي شما در هر کجا که خدمتي به اسلام کنيد مانند سربازي هستيد در جبهه که ميجنگد هر کجا که بتواند منافقين و صدام و آمريکا که همه با هم يکي هستند بلرزانيد فرقي نميکند چه جبهه و چه پشت جبهه حالا ميبينيد که امام بزرگوارمان خميني بت شکن ميفرمايند :«سر تا سر ايران جبهه است.» پس اگر چنانچه از من بدي يا رنجي ديدهايد مرا ببخشيد چون من واقعاً شرمندهام که نتوانستم بديهاي خود و خوبيهاي شما را جبران کنم انشاءالله که مرا خواهيد بخشيد من که از شما جز خوبي و محبت چيز ديگري نديدهام و تو اي مادرم چه زحمتهايي کشيدي چه رنجهايي که نکشيدي زمان بارداري و زمان شيردادن و بزرگ کردنم چه شبها که تا نيمه شب از خوابت بيدار کردم و تو را يک لحظه راحت نگذاشتهام. پس واقعاً راست است که بهشت زير پاي مادران است مرا بايد ببخشي خدا هم مرا خواهد بخشيد و تو اي پدرم، تو را از خود رنجاندهام مرا بايد ببخشي چون من نميدانم تو هم سهم بزرگي در حق من داري و از همه بيشتر زحمت ميکشي پدر خانهاي، واقعاً ميتوان به تو پدر با ايمان و مسلمان افتخار کرد خداوند در آزمايش که انجام دادي تو را امتحان کرد و روحيهات را امتحان کرد و قبول شدي. مرا ببخش. خداحافظ ديدار در بهشت
ثبت دیدگاه