شناسه: 168406

نوجوتنی و جوانی

به روایت از بتول توسلی : یکبار که حسین مریض شده بود، او را به دکتر بردیم. دکتر گفت: ناراحتی قلبی دارد و باید عملش کنید. اگر بخواهید او را عمل کنید. برای عمل ببریدش به خارج از کشور 50 درصد خوب می شود و 50 درصد خوب نمی شود. ولی در اینجا عمل کردن او سخت است. دیگر اینکه اگر همین طور بمونه قدش کوتاه می ماند حسین که این حرفها را شنیده بود به من گفت: برویم حرم امام رضا (ع) تا آقا من را شفا بدهد. ایام تعطیلات مدرسه او را به حرم بردم و دخیل کردم. بعد که آمدیم به او گفتم: تو شفا گرفته ای و همین طور هم شد. وقتی برای دومین بار او را پیش دکتر بردم دکتر گفت: او صحیح و سالم است و دیگر مشکلی ندارد. وقتیکه شهید ها را می آوردند او به من گفت: چه خوب می شد من هم رشد می کردم و بزرگ می شدم و به جبهه می رفتم. من به او گفتم: غصه نخور مادر جان جبهه می روی و شهید می شوی. و او در سن 16 سالگی به جبهه رفت.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه