شناسه: 173461

خبرشهادت

وقتی من با کشتی عازم کشور زلاندنو بودم برادرم مهدی چهکندی نژاد قرار بود بعد از چند روز با کاروان راهیان کربلا به جبهه اعزام شود. سفر من سه ماه و نیم به طول انجامید. در برگشت وقتی به بندر عباس رسیدیم یک تلگراف و یک نامه به دستم رسید که خبر شهادت برادرم در آن نوشته شده بود. با شنیدن این خبر از حال رفته و بی هوش شدم، وقتی به هوش آمدم بلیط گرفته و به بیرجند رفتم. زمانی که به بیرجند رسیدم پنجاه روز از شهادت برادرم گذشته بود.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه