ناظر و شاهد بودن شهید بر امور
به روایت از اسدالله نجف زاده : روزی مادر همرزمم عبد الرحمن چوپانی خوابی را که از ایشان دیده بود برای من نقل می کرد و می گفت : خواب دیده ام عبد الرحمن عکس خود را از ساختمانی که متعلق به منبت بود به خانه آورد و من تعجب کردم و از خواب بیدار شدم . پس از چند روز شنیدم که در ساختمان مزبور اشکالاتی بوجود آمد که احتمال خراب شدنش بود .
ثبت دیدگاه