عشق به جهاد 3
به روایت از غلام حسین جوادی واشان : ادم هست روزی فرزند احمد جوادی گفت: می خواهم به جبهه بروم. مادرم که بیش از صد سال عمر داشت و نیز تمام همسایه ها به او گفتند تو هنوز کوچک هستی می خواهی به جبهه بروی چکار کنی. گفت: من باید به جبهه بروم تا شما در خانه آرامش داشته باشید و راحت زندگی کنید.
ثبت دیدگاه