شناسه: 175585

آخرين وداع با خانواده

راوی فاطمه قنبری: روزی که آمادة رفتن به سوی جبهه شد، موقع خداحافظی، من بچه چهار ماهه را بغل کرده و در حیاط ایستاده بودم، ایشان روی بچه را بوسید بچه ای که تا به آن موقع هرگز نخندیده بود، شروع به خنده کرد. ایشان بسیار خوشحال شد و گفت: آفرین پسرم که بالاخره خنده تو را دیدم. همان طوری که ما ایستاده بودیم چندین مرتبه رفت و برگشت و به بچه خیره شد و خندید و وی را بوسید. همان وقت فهمیدم این آخرین باری است که ایشان را می بینم و فهمیدم که ایشان شهید خواهد شد.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه