شناسه: 175586

خواب و روياي ديگران درمورد شهيد

راوی رمضان ثقفی فر: به خاطر دارم قبل از شهادت رسیدن حسین بود که یکی از اهالی روستا به نام آقای چوپانی فوت نموده بود و بعد از مدتی هم که حسین شهید شد. تا اینکه یکشب خواب دیدم که در باغی بزرگ هستیم و آقای چوپانی جلوی درب باغ ایستاده بود و یک قصری هم وسط باغ بود. از آقای چوپانی پرسیدم: اینجا کجاست؟ گفت: قبل از آن که حسین شهید شود اینجا به من خیلی سخت می گذشت و از روزی که ایشان اینجا آمده من خیلی راحت هستم. یعد صدا زدم که حسین کجاست؟ دیدم شهید با لباس سفید و کتابی در دست دارد می آید. بعد به داخل قصر رفتیم. بعد از کمی صحبت گفتم: بابا من هم بیام اینجا؟ گفت: نه بابا، برای شما هنوز زود است. انشاء الله خواهید آمد و بعد خداحافظی کردم و هنوز شهید چند قدمی از من دور نشده بود که از خواب بیدار شدم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه