پيش بيني شهادت
راوی فاطمه عابدینی : یک روز حسین وقتی نماز میخواند اعظم دخترم کنارش بوده است بعد از نماز دیدم حسین می خندد پرسیدم برای چه می خندی؟ حسین گفت: اعظم به من گفت بابا جان ان شاءالله شهید که شدی این نشانه ی سر جیب خودت را به من خواهی داد من هم گفتم بابا جان قبل از شهادت نشانه را به تو می دهم حسین همیشه آیه ای را که در رابطه با شهادت بود تلاوت می کرد به نحوی که بچه ها یاد گرفته بودند : حسین می گفت هدف من از خواندن این آیه این است که شما با شهادت آشنا شوید.
ثبت دیدگاه