شناسه: 196379

وصیت شماره 1 - شهید علیرضا شبانی

بسم الله الرحمن الرحيم ان الذين قالوا ربناالله ثم استقاموا تنزل عليهم الملائکة الا تخافوا و لاتحزنوا و بشروا بالجنة التي کنتم توعدون. همانا آنانکه گفتند پروردگار ما خداست و سپس پايداري کردند فرود آيند بر ايشان فرشتگان که نترسيد و نه اندوهگين باشيد و مژده باد شما را به بهشتي که بوديد نويد داده ميشود. بنام الله پاسدار حرمت خون شهدا و با سلام و درود فراوان خدمت آقا امام زمان(عج) و سلام بر نائب بحق ايشان امام امت قلب تپنده مستضعفان جهان و سلام بر ارواح طيبه شهداي اسلام از سميه و ياسر تا سليمان خاطر و سلام بر رزمندگان کفر ستيز اسلام. اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علياً ولي الله و اشهد ان خميني روح الله آري شهادت ميدهم به همه اينها. آواي همرزمان شهيدم همچون کبوتري حامل پيام آزادي رسالتشان را که ناتمام مانده بود در گوشم طنين انداز کرده بود آري به گوش جان شنيدم که در لحظات رهايي لبهاي خشکشان به آرامي تکان خورده و پيامشان را همراه با آخرين نفسهاشان تکرار ميکرد که هان اي مسلمان ما رفتيم و چشمانمان همچنان باز به راه سرخمان باقي مانده تا نظارهگر راهپويان ثابت قدمي باشيم که لحظهاي از حرکت باز نميايستد و بيرق سبزشان را بر بلنداي ابديت به اهتزاز در ميآورند. پيامشان حرکت آفرين و خونشان چراغي بر راه مقدسمان گشت و با تکبيري از اعماق وجود به ندايشان لبيک گفتيم. کولهبار سفر به عزم ديار عاشقان بستيم تا اينکه از شهد گواراي پيروزي و يا شربت گواراي شهادت ما را نيز نصيبي گردد و از زمره راهيانشان گرديم قدم را در راهي نهاديم که سابقون اين صراط مستقيم سروراني چون علي و عاشقاني چون حسين(ع) بودند به قافلهاي پيوستيم قافله سالارمان منجي عالم بشريت حضرت مهدي(عج) و نايب برحقش امام خميني(ع) است. آري آنروز که به نداي رهبرمان در تبعيد لبيک گفتيم خود را براي همه اين مصائب و بلايا آماده کرديم. آماده شديم تا در راه اعتلاي اسلام سختي ببينيم محاصره اقتصادي تحمل کنيم کمبودهاي اجتماعي بر پهلومان فشار وارد کند دشمن ناجوانمردانه به ديارمان بتازد و ما با استقامتمان و در نهايت با شهادتمان راه را بر او بسته و به خاک سياهش بنشانيم. دشمنان ديوسيرتان بدانند که ما امت شهادتيم و به فرموده اماممان در مکتبي که شهادت افتخار است اسارت معني پيدا ميکند آري اسارت ذلت است و ذلت را نبايد پذيرفت همچون سروسامان حسين(ع) که هيهات مناالذله ما اسارت نيز فقط گرفتاري در دست دشمن خارجي نيست چه بسا انسانهايي که در چنگال هواهاي نفساني خود ميميرند و چه بسا انسانهايي که دنيا آنها را به زنجير کشيده است و پست و مقامها، موقعيتهاي اجتماعي و هياهوي چند که چاپلوسانه تعلق آنها را ميگويند آنها را از خود بيخود ساخته و شيطان نفسشان افسار اسارت را به گردنشان انداخته و ميکشد و هرجا که خاطرخواه اوست. خواستم حال که اين چند سطر بعنوان وصيت نامهام تلقي ميشود به همه آنها که از موقعيتهاي اجتماعي برخوردار و وارثان خون شهيدانند متذکر شده باشم که اي برادران بنا شد که ارواح مطهر شهدا نگران اعمال و رفتار شماست، نگران اينکه مبادا شما با سهلانگاري فراموشتان شود که چه کساني اين مسئوليت را به شما واگذار کرده و چه کساني حافظ و صاحب اين انقلابند. انشاءالله اميدوارم خداوند بر ملت ما منت نهاده و مسئولين ما را در پناه الطاف خاص خودش از شر همه شياطين و بالاخص از شر نفس اماره محفوظ نگهداشته و آنها را بر صراط مستقيم ثابت قدم بدارد. عزيزانم انتظار ديگر شهدا از شما حفظ ارزشهاي اسلام و پيروي از ولايت فقيه است و همچنين نظارت کامل بر جريان امور و روند انقلاب که همانا شما ضامن اصلي اجراي احکام اسلام در جامعه هستيد و شما اي عزيزان پاسدار به راهتان ادامه دهيد و چشم دشمنان را کور کنيد و اين سنگر بزرگ يعني سپاه را خالي نگذاريد که امام ميفرمايد :اگر سپاه نبود کشور هم نبود. عزيزان بسيجي اميدمان به اين است که همچون گذشته پايدار و استوار راه شهيدان را ادامه دهيد و هرگز مباد که لحظهاي درنگ شما را فرا رسد که انشاءالله پيروزي نهايي بحول و قوه الهي نزديک است و شما اي پدر و مادرم، خواهران و برادرانم استوار و پرصلابت در مقابل گرفتاريها باشيد و بدانيد که اگر شهادتم مقبول خداوند واقع گردد فيض الهي است که نصيب خانواده ما گرديده است در عزاي من گريه نکنيد و لباس سياه نپوشيد که راضي نيستم چون راهي را که انتخاب کردهام خود پذيرفتهام از برادرانم تقاضا ميکنم بعد از من راهم را ادامه دهند و گوش به فرمان رهبر باشند با دشمنان داخلي و خارجي مبارزه کنند و غم و اندوهي به دل راه ندهند ما طالب صلح هستيم اما اگر کسي بر ما ظلم کرد بايد او را سرکوب کنيم خواهرانم همچون فاطمه(س) زندگي کنند و او را سرمشق زندگي خود قرار دهند و همچون زينب پيام رسان خونم باشند در موقع به خاک سپردنم مشتهايم را گره کنيد تا منافقين کوردل و کفار خيال نکنند که با شهادتم مشتهايم از کار افتاده و دهانم را باز بگذاريد تا خيال نکنند که با شهادتم فريادم خاموش گشت نه اين شهادتها بزرگترين ضربهاي است که به دهان منافقين و کفار خورد در نهايت از شما ميخواهم که تقصيرهايم را ببخشيد و حلالم کنيد و از همه همسايگان و قومان و خويشان و دوستان و رفقا حلاليت ميطلبم ضمناً از برادران پايگاه نيز تقاضاي عفو و حلاليت داشته و التماس دعا دارم خداوند همه شما را در ادامه راه مقدس شهيدان پايدار و ثابت قدم بدارد. والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار در ضمن آرامگاهم پهلوي قبر شهيد اسداللهي در مزار دره شيخان باشد. بنده حقير خداوند عليرضا شباني-30/11/64

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه