تولد و کودکي
راوی مریم ساربان: یک شب خواب دیدم ماه دور آسمان گردش می کند در همین لحظه دیدم یکی صدا می زند مریم! گفتم: بله. می گفت دامنت را بگیر که ماه می خواهد بیفتد توی دامن شما دامنم را گرفتم و نصف ماه افتاد توی دامنم همین طور توی خانه راه می رفتم و ماه توی دامنم بود همان طور که می دویدم از خواب بیدار شدم در آن زمان عیسی را چهار ماهه حامله بودم.
ثبت دیدگاه