خواب و روی دیگران در مورد شهادت شهید
به روایت از صغری میرزایی : یک شب خواب دیدم که فرزندم محمد اسماعیل به نزد من آمد و یک ساک پر از گل برای من آورد و گفت: مادر اینها را برای شما آوردم و دیگر برای من گریه نکن و من به سوی خدا رفتم و خداحافظی کرد و رفت.
ثبت دیدگاه