اعتقاد به ولايت

راوی عبدالحسین خاتمی: من یکبار برادر سید احمد رحیمی را در جبهه دیدم. آنجا با هم صحبت و بحث کردیم که بیشتر بحث ایشان این بود که می گفت: افرادی هستند که در سپاه تفکراتی مقابل تفکرات حضرت امام دارند! تفکراتی دارند که با فکر و روحیه امام سازگار نیست. در واقع همان جریانیکه مقابل امام ایستاده بودند ایشان هم به دلیل روحیات خاصی که داشت و یکی از بارزترین آن متدین و متشرع بودن و علاقه بسیار شدیدی بود که به حضرت امام داشت این بر می گشت به همان جناح بندیهایی که در آن زمان بود و این جناح بندیها هم این بود که یک فکر در مقابل امام قرار داشت و یک فکر هم از حضرت امام و خط امام دفاع می کرد. برادر سید احمد رحیمی با آن روحیاتی که داشت در این جدال متهم شده بود به چیری که شاید تضورش را هم نمی کرد. با توجه به اینکه ایشان به ندرت عصبانی می شد ولی آن روز من دیدم که ایشان از این بحث ها ؟؟؟ که طرح بود،چنان خشمگین بود که مشتش را فشار می داد! ایشان نهایتاً خودش را از آن جدالها بیرون کشیده و به جبهه آمده بود. ایشان در آنجا به من گفت: من به عنوان یک فرد عادی به جبهه آمده ام و قرار هم نیست که کار دیگری را انجام بدهم، من به عنوان یک رزمنده عادی آمده ام و قصدم این است که به شهادت برسم. ایشان بالاخره در همان عملیات والفجر یک به شهادت رسید.