فعاليتهاي فرهنگي
راوی عبدالحسین خاتمی: به یاد دارم آن زمان در جنوب شهر در کنار استادیوم ورزشی کارگردان واقع در خزانه بخارایی گود نشینهایی وجود داشتند. آنها مردم فقیر و مستضعفی بود که به تهران مهاجرت کرده و جا و مکان مناسبی نداشتند و در گودهایی که بر اثر خاکبرداریهای کوره های آجرسازی ایجاد شده بود، مسکن گزیده بودند. ما یک فعالیت فرهنگی مختصری آنجا داشتیم، زیرا احساس شد که نیاز به یک کار فرهنگی و آموزشی در بین آن گودنشینها وجود دارد. از برادر سید احمد رحیمی تقاضا کردیم در آنجا یک کلاسی دایر بکند. ایشان با اینکه مسافت بین دانشگاه تا ؟؟؟ بخارایی بسیار زیاد بود با آغوش باز این را پذیرفت! پذیرفتن این کار سبب شد که، باز خاطره ای شیرین از برادر سید احمد رحیمی برای من باقی بماند. آن موقع چون من یک موتور سیکلت کوچکی داشتم، ناگزیر شدم به ایشان آموزش موتور سواری بدهم تا بتواد با این موتور سیکلت به خزانه بخارایی برود و برای گودنشینیها کلای برگزار نماید. برای آموزش به ایشان به خیابانهای جنوب دانشگاه تهران که نسبتاً خلوت تر بود می رفتیمو ایشان موتور سواری را خیلی زود یاد گرفت! بعد هر هفته یکی دو بار با موتور بنده به محلة گودنشینیها که الآن به برکت انقلاب اسلامی دیگر اثری از آن باقی نیست، می رفت و برای آنها کلاس های فرهنگی و عقیدتی دایر می کرد.
ثبت دیدگاه