شناسه: 246265

محبوبيت شهيد نزد ديگران

راوی محمدهادی شهاب: سال 58 بلافاصله بعد از اینکه مرحوم امام شهید قدوسی را به دادستانی کل انقلاب منصوب کردند، ایشان هم به هر حال به افرادی که مورد اطمینان ایشان بودند حکم دادند از جمله، تابستان بود، فکر کنم شهریور بود که ما در منزل نشسته بودیم. بعد یکدفعه دیدیم که یک تلگرافی آمد. این واقعاً مرحوم ابوی ما هم بارها می گفت: که ما دیدیم که تلگراف آمد و متن تلگراف را دیدیم، که شهید قدوسی حکم دادستانی شهید شهاب را داده بودند که همانجا خود اخوی خودشان بعداً در خاطرات خودشان می گویند که من خیلی جا خوردم. اول انقلاب بود و اینها هیچکدام در این سمت ها نبودند. اصلاً خبری از دادسرا و دادستانی و از این چیزها نداشتند و خیلی ایشان جا خورده بود که حالا من باید چکار کنم. خدایا من باید چکار بکنم. در دادسرا ما که سررشته ای نداریم. چیزی نداریم. باز اینجا نشان می دهد شاید اولین کسی که در حقیقت محل مشورت اخوی قرار گرفت شهید رحیمی بود، یعنی ایشان بلافاصله سراغ احمد رفت. این نشان می دهد که این لحظات حساس است.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه