شناسه: 338987

تنها خواهر

برای خواهر و برادرهایش خیلی احترام قائل بود. خیلی بهشان سر می‌زد. مخصوصا به خواهرش. رابطة صمیمی و پر محبتی داشتند. من هم اگر نمی‌خواستم بروم، محمد مجبورم می‌کرد که: «حتما همراه من بیا بریم خونة آبجی. مگه یه دختر بیشتر داری؟»

وقتی هم که می‌خواستیم برویم حواسش بود که اگر خواهرش چیزی کم و کسر دارد حتما برایش بخرد. این رابطه شان خیلی زیبا بود.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه